Monday, December 04, 2006
دوش دور از رویت ای جان
آواز سهگاه شعر: سعدی آلبوم: دستان |
(مثنوی مخالف)
|
دوش؛ دور از، رویت ای جان؛ جانم از غم؛ تاب داشت
|
دوش؛ دور از، رویت ای جان؛ جانم از غم؛ تاب داشت
|
ابر چشمم؛ بر رخ از، سودای تو؛ سیلاب داشت
|
(مثنوی مخالف)
|
نه از تفکر، عقل مسکین؛ پایگاه، صبر دید
|
نه از پریشانی، دل شوریده؛ چشم خواب داشت
|
(مثنوی مخالف)
|
نقش نامت؛ کرده دل؛ محراب تسبیح وجود
|
تا سحر تسبیحگویان؛ روی، در محراب داشت
|
(مخالف سهگاه + فرود)
|
دیدهام، میجست؛ گفتندم، نبینی روی دوست
|
عاقبت معلوم کردم؛ کاندرو، سیماب داشت
|
عاقبت معلوم کردم؛ کاندرو سیماب داشت
|
(مویه)
|
روزگار، عشق خوبان؛ شهد، فائق مینمود
|
باز دانستم؛ که شهد آلوده؛ زهر ناب داشت
|
(منصوری)
|
سعدی این ره مشکل افتادهاست؛ در دریای عشق
|
سعدی این ره، مشکل افتادهاست؛ در دریای عشق
|
کاول آخر؛ در صبوری؛ اندکی، پایاب داشت
|
(جمله اول درآمد سهگاه)
|
دوش، دور از رویت ای جان؛ جانم از غم، تاب داشت
|
ابر چشمم، بر رخ از سودای تو؛ سیلاب داشت
|
(جمله دوم درآمد سهگاه)
|
نه از تفکر؛ عقل مسکین؛ پایگاه، صبر دید
|
نه از پریشانی، دل شوریده چشم خواب داشت
|
۱ | دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت | ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت | |
۲ | در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد | با پریشانی دل شوریده چشمم خواب داشت | |
۳ | کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل | شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت | |
۴ | نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود | تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت | |
۵ | دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست | خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت | |
۶ | ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود | کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت | |
۷ | سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق | اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت |
<< بازگشت به صفحه اصلی