اگر قصد دیدن سایت رسمی استاد شجریان را دارید اینجا کلیک کنید.
Monday, October 22, 2007

بی همزبان

تصنیف ماهور
شعر: جواد آذر
آهنگ: محمدرضا شجریان
آلبوم: سرو چمان
هر دمی چون نی از دل نالان شکوه‌ها دارم روی دل هر شب تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهیست کز دل خونین  
لحظه‌های عمر بی‌سامان می‌رود سنگین اشک خون‌آلود من دامان می‌کند رنگین
به سکوت سرد زمان به خزان زرد زمان نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان
بهار مردمی‌ها دی شد زمان مهربانی طی شد
آه از این دم سردیها خدایا آه از این دم سردیها خدایا
نه امیدی در دل من که گشاید مشکل من نه فروغ روی مهی که فروزد محفل من
نه همزبان دردآگاهی که ناله‌ای خرد با آهی
داد از این بی‌دردیها خدایا داد از این بی‌دردیها خدایا
نه صفایی ز دمسازی به جام می  
نه صفایی ز دمسازی به جام می که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی‌همرازی خدایا وای از این بی‌همرازی خدایا
وه که به حسرت عمر گرامی سر شد همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد  
یک نفس زد و هدر شد روزگار من به سر شد
چنگی عشقم راه جنون زد مردم چشمم جامه به خون زد «یارا»
دل نهم ز بی شکیبی با فسون خودفریبی
چه فسون نافرجامی به امید بی انجامی
وای از این افسون‌سازی خدایا وای از این افسون‌سازی خدایا

نوت

  اجرای چهلستون با ارکستر ملی
  دانشگاه تبریز، بزرگداشت جواد آذر

*: نت از songsdaily.com گرفته شده است.