Saturday, March 14, 2009
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
آواز ماهور شعر: حافظ آلبوم: گنبد مینا |
(درآمد ماهور)
|
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
|
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
|
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
|
(گشایش)
|
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
|
که قارون را زیانها داد سودای زراندوزی
|
(خاوران)
|
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
|
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست
|
مجال عیش فرصت دان به پیروزی و بهروزی
|
مجال عیش فرصت دان به پیروزی و بهروزی
|
(شکسته+ورود به چهارگاه)
|
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
|
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
|
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
|
(درآمد چهارگاه)
|
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
|
بیا ساقی
|
بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی
|
(زابل)
|
طریق کام جستن چیست؟ ترک کام خود گفتن
|
طریق کام جستن چیست؟ ترک کام خود گفتن
|
کلاه سروری آنست کز این ترک بردوزی
|
کلاه سروری آنست کز این ترک بردوزی
|
(شوشتری+بازگشت به ماهور)
|
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع
|
که حکم آسمان اینست اگر سازی و گر سوزی
|
(فرود در ماهور)
|
به بستان رو که از بلبل طریق عشق گیری یاد
|
به بستان رو که از بلبل طریق عشق گیری یاد
|
به مجلس آی
|
به مجلس آی کز حافظ سخن گفتن بیاموزی
|
نوروز ۱۳۷۳
+
۱ | ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی | از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی | |
۲ | چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن | که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی | |
۳ | ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است | که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی | |
۴ | به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی | به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی | |
۵ | چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست | مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی | |
۶ | طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن | کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی | |
۷ | سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی | که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی | |
۸ | ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست | مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی | |
۹ | میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش | خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی | |
۱۰ | جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع | که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی | |
۱۱ | به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم | بیا ساقی که جاهل را هنیتر میرسد روزی | |
۱۲ | می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش | که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی | |
۱۳ | نه حافظ میکند تنها دعای خواجه تورانشاه | ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی | |
۱۴ | جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده | جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی |
<< بازگشت به صفحه اصلی