Friday, June 18, 2010
بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
آواز ابوعطا شعر: سعدی اجرا: کنسرت پیام نسیم، سوییس |
(-)
|
بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
|
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
|
(-)
|
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو
|
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو
|
وانگه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
|
(-)
|
بگریست چشم ابر بر احوال زار من
|
بگریست چشم ابر بر احوال زار من
|
جز آه من
|
جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
|
(-)
|
گفتم لب تو را که دل من تو بردهای
|
گفتا کدام دل
|
کدام دل، چه نشان، کی، کجا، که برد؟
|
(-)
|
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست
|
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست
|
ما را غم تو برد به سودا تو را که برد؟
|
(-)
|
توفیق روی تو گنجیست تا که یافت
|
توفیق روی تو گنجیست تا که یافت
|
باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
|
(-)
|
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
|
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
|
دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
|
دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
|
۱ | بازت ندانم از سر پیمان ما که برد | باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد | |
۲ | چندین وفا که کرد چو من در هوای تو | وان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد | |
۳ | بگریست چشم ابر بر احوال زار من | جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد | |
۴ | گفتم لب تو را که دل من تو بردهای | گفتا کدام دل چه نشان کی کجا که برد | |
۵ | سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست | ما را غم تو برد به سودا تو را که برد | |
۶ | توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافت | باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد | |
۷ | جز چشم تو که فتنه قتال عالمست | صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد | |
۸ | سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست | دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد |
<< بازگشت به صفحه اصلی